ریسینگ 09833
یه روز سختکاری رو تو گرمای تابستون پیش رو داشتی. یه چرخش آخر دکمه و تمام. دکمه رو میچرخونی و موتور شروع به حرکت به سمت زندگی میکنه.
یک کم بعدتر با حرکت سریع به سمت شهر میری. به آرامی در خیابان های شهر حرکت میکنی و ماشین موستانگی که دوست داشتی ببینیش کنار تو میاد و دریچه باز میشه.
لبخند مغرورانه ش وقتی بهت نگاه میکنه جوری که دوس داری اون خنده رو از روی لباش برداری.
فشار روی پدال گاز موستانگ و دود تمام چرخ عقبتو در برمیگیره.
ولی اون چی بود؟
گوشه سمت چپ چشمات یه نور آبی وصدای آژیر پلیس رو میشنوی!
به اطراف نگاه میکنی و با فشردن پدال گاز سعی میکنی از شهر خارج شی.
باید سریع فک کنی، راهی برای فرار هست؟
اسباب بازی
یک کم بعدتر با حرکت سریع به سمت شهر میری. به آرامی در خیابان های شهر حرکت میکنی و ماشین موستانگی که دوست داشتی ببینیش کنار تو میاد و دریچه باز میشه.
لبخند مغرورانه ش وقتی بهت نگاه میکنه جوری که دوس داری اون خنده رو از روی لباش برداری.
فشار روی پدال گاز موستانگ و دود تمام چرخ عقبتو در برمیگیره.
ولی اون چی بود؟
گوشه سمت چپ چشمات یه نور آبی وصدای آژیر پلیس رو میشنوی!
به اطراف نگاه میکنی و با فشردن پدال گاز سعی میکنی از شهر خارج شی.
باید سریع فک کنی، راهی برای فرار هست؟
اسباب بازی
ناموجود
یه روز سختکاری رو تو گرمای تابستون پیش رو داشتی. یه چرخش آخر دکمه و تمام. دکمه رو میچرخونی و موتور شروع به حرکت به سمت زندگی میکنه.
یک کم بعدتر با حرکت سریع به سمت شهر میری. به آرامی در خیابان های شهر حرکت میکنی و ماشین موستانگی که دوست داشتی ببینیش کنار تو میاد و دریچه باز میشه.
لبخند مغرورانه ش وقتی بهت نگاه میکنه جوری که دوس داری اون خنده رو از روی لباش برداری.
فشار روی پدال گاز موستانگ و دود تمام چرخ عقبتو در برمیگیره.
ولی اون چی بود؟
گوشه سمت چپ چشمات یه نور آبی وصدای آژیر پلیس رو میشنوی!
به اطراف نگاه میکنی و با فشردن پدال گاز سعی میکنی از شهر خارج شی.
باید سریع فک کنی، راهی برای فرار هست؟!
بخشها :
ارسال نظر
- - نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.
- - لطفا دیدگاهتان تا حد امکان مربوط به مطلب باشد.
- - لطفا فارسی بنویسید.
- - میخواهید عکس خودتان کنار نظرتان باشد؟ به gravatar.com بروید و عکستان را اضافه کنید.
- - نظرات شما بعد از تایید مدیریت منتشر خواهد شد